به گزارش گروه بين الملل مشرق، تابستان سال 1975 ميلادي (تيرماه 1354 هجري شمسي)، لبنان صحنه جنگهاي داخلي شده بود. همه گروهها و احزاب درگير بودند. آنان به جاي تلاش براي پايان دادن به اين جنگها، به دنبال منافع حزبي، طايفي و گروهي خود بودند و براي اين آتش هيزم بيشتري فراهم ميکردند. تعداد زيادي کشته و زخمي شده بودند. با تلاشهاي امام صدر و برخي ديگر چند بار آتشبس برقرار شد اما بلافاصله با کوچکترين بهانهاي جنگ را از نو آغاز ميکردند. امام موسي صدر براي اينکه جنگ را متوقف کند دست به ابتکار و تاکتيک جالبي ميزند. به مسجد الصفا در منطقه "العاملية" بيروت ميرود و اعتصاب غذا يا به قول لبناني ها «اعتصام» ميکند. اعلام اعتصاب غذاي امام موسي در بحبوبه کشت و کشتار، براي ختم خونريزي لبنان را به لرزه درآورد.
امام صدر خود در اين باره ميگويد:
"علي رغم تمام تلاشهاي من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرايط روز به روز بدتر ميشود. بنابراين ساعت 2 بعدازظهر تصميم گرفتم که اعتصاب غذا کنم و روزه بگيرم. توشه من کتاب خدا و چند جرعه آب است. اينجا ميمانم تا شهادت يا زماني که کشور به حالت قبلي خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظي کردهام و به اينجا آمدهام تا نماز بخوانم و دعا کنم، خدا اين کشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذاي خود ميخواهم ثابت کنم که در لبنان سلاح ديگري غير از سلاح تخريب و خونريزي وجود دارد."
سپس امام موسي صدر بيانيه اعلام اعتصاب غذا را صادر ميکنند. در قسمتي از اين بيانيه آمده است:
"... متأسفانه در لبنان سياست ديگر وسيله نيست بلکه تبديل به هدف شده است. افراد، جماعتها، احزاب و شخصيتها بدان وسيله زندگي خود را ميگذرانند ... برادران هموطن، من ديگر چيزي جز نفس خود ندارم که عرضه کنم و آن را نيز به عنوان قرباني براي وطن تقديم ميکنم..."
ايشان سپس طي بيانيهاي خواستههايي چنين اعلام ميکند:
"1. توقف خونريزيها و همه فعاليتهاي مسلحانه،
2. پايان يافتن بحران خلأ دولت و تشکيل دولتي غير حزبي که بتواند کشور را به حالت طبيعي بازگرداند،
3. تشکيل سه هيئت در کنار هيئت دولت:
يک: براي انجام تحقيقي جامع براي کشف ريشهها، فرآيندها و مسببين جنگ
دوم: براي اجراي طرحهاي توسعه و عمراني مناطق محروم،
سوم: اجراي مصالحه ملي همهجانبه"
استقبال از اقدام امام موسي کمنظير بود. گروههاي کثيري از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند. عده زيادي از بعلبک و جنوب لبنان به سمت بيروت آمدند. اما عدهاي که پايان جنگ را به نفع خود نميديدند، خرابکاري ميکردند و از آنجا که تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسي، به مصلحت خود نميديدند، فروش بنزين را قطع کردند، تا جلوي آمدن مردم را بگيرند. مرتب از راديوهاي خود اعلام ميکردند که خيابانها در اختيار تيراندازان است و هرکس از خانه خارج شود، کشته ميشود. ولي با همه اينها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامههاي امام موسي صدر حمايت ميکردند.
مسيحيت نيز به حرکت در آمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخي از گروههاي ارمني از پيشنهادات امام موسي صدر حمايت کردند. روز دوم تعدادي از کشيشها و پاتريارکها در کليساهاي خود اعتصاب غذا کردند و تعدادي از مسلمانها نيز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدني در اثر اعتصاب ضعيف شده بود و به سختي حرکت ميکرد. تعدادي از خانمهاي لبناني با پاي پياده و در آن شرايط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پيوستند.
بزرگان لبنان و سياستمداران و روحانيون از همه گروهها به مسجد آمدند و اعلام پشتيباني کردند. مفتي حسن خالد، رهبر اهل سنت و عده زيادي از رهبران مسيحي و همچنين ياسر عرفات و عدهاي از مسؤولان مقاومت و حتي عبدالحليم خدام، وزير امور خارجه سوريه و رئيس جمهور و نخست وزير سابق لبنان همه براي اعلام طرفداري، به ديدار امام موسي صدر آمدند. دامنه اعتراض به خونريزي بالا گرفت و بالاخره آتشبس پذيرفته شد و بالاخره با انتخاب رشيد کرامي به نخست وزيري، بيروت روي آرامش را به خود ديد.
رشيد کرامي، ياسر عرفات و خدام، وزير خارجه وقت سوريه که از طرف حافظ اسد براي کمک به پايان جنگ به لبنان آمده بود همگي از امام صدر خواستند به اعتصاب غذاي خود پايان دهد. اما حادثهاي ديگر در شهر بعلبک در حال رخ دادن بود که سبب شد امام به اعتصاب پايان دهد. عدهاي به چند روستاي مسيحي نشين در آن منطقه حمله کرده بودند و براي اينکه جنگهاي فرقهاي را توسعه دهند و مانع آتشبس شوند تعدادي از مسيحيان را کشته بودند. آنان قصد داشتند اين مسئله را بهانهاي براي قتل عام مسلمانان کنند. امام موسي صدر پس از آتشبس بلافاصله اعتصاب غذا را پايان داد و سريعاً به بعلبک رفت و پس از چهار روز کار مستمر و پيگير بعلبک را آرام کرد. امام صدر در آنجا جمله معروفي را بيان کرد و گفت:
"اگر در بيروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک يک مسيحي بيگناه کشته شود. اين دو مسئله هيچ ارتباطي با هم ندارند." اين گونه بود که امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش» ناميده شد.ع: کتاب همشهري